يادداشت سردبير٬ شماره ۶٧
سياوش دانشور
به کارگران سنندج!

مبارزات ايندوره کارگران نساجى و پرريس و فرش غرب باف بيش از هر زمان در مرکز توجه همگانى قرار گرفته است. حساسيت به اين مبارزات نقطه قدرت مهمى براى پيشبرد مبارزه کارگران است. چرا که امر کارگر و اعتراض کارگر را بعدى اجتماعى داده است و از هر سو به مسئله روز تبديل کرده است. اين حساسيت چند سويه است؛

در يکسو دولت و نهادهاى رژيم اسلامى و سرمايه داران و کارفرماها قرار دارند. کارفرماها در اين جنگ پيروزى و عقب نشينى در هر سنگر را پيروزى و عقب نشينى همه شان تلقى ميکنند. به همين دليل سياست و تاکتيک شان در مورد ندادن حقوق کارگران٬ اخراجها و بستن کارخانه يکى است. ادعاهايشان يکى است. وقاحت شان يکى است. در کنار اينها نهادهاى دولتى و ادارات هستند که بعنوان بازوى قانونى و دفتر و دستک حقوقى کارفرما عليه کارگران هر روز مشتى وعده پرت ميکنند. کار اينها سردواندن کارگر و خسته کردن و ايجاد شکاف در ميان آنهاست. کنار کارفرماها و نهادهاى دولتى نيروهاى سرکوب قرار دارند که هر روز بعنوان لولو به کارگران نشان ميدهند و هرازچندگاه باتوم ها را روى سر کارگران گرسنه فرود مياورند.

در يکسوى ديگر کارگران مبارز و خانواده هايشان بعنوان صف اول اين نبرد کارگرى قرار دارند. اين صف قلبهاى زيادى را با خود دارد. هر کارگرى که خبر اين اعتراضات و فرياد اين بردگان مزدى را ميشنود نيرو ميگيرد. جنبش کارگرى ايران٬ فعالين کارگرى و صف عدالتخواهى کارگرى در کنار اين مبارزه است. همه با علاقه و اشتياق اين اعتراضات پرشور را دنبال ميکند.

در سوى ديگر مردم انقلابى و پيشرو سنندج قرار دارند. تاثيرات اين اعتراضات کارگرى روى فضاى شهر و بحث محافل مشهود است. مردم با سمپاتى قوى اى به اعتراض کارگران برخورد ميکنند. امرى که کمتر در برخورد به موضوعات ديگر ديده ميشود. نفس اينکه تحرک کارگر ميتواند روى فضاى شهر تاثير بگذارد٬ حقانيت آن سمپاتى وسيع جلب کند يا بالقوه طرفيت بسيج آن را داشته باشد٬ نشان ميدهد که اين شهر نبض واقعى اش با کارگر و عدالتخواهى کارگرى ميزند و نه هيچ چيز ديگر. در کنار اين سمپاتى به کارگر و حق اش٬ فشار نارضايتى به دلائل فراوان از جمله بگير و ببند و اعدام و بيکارى و گرانى و غيره موج ميزند. مردم عصبانى و معترض اند و اعتراض کارگر دارد اعتراض انها را به جهت درستى معطوف ميکند.

نقطه قدرت کارگران
نمايندگان کارگران چهار کارخانه شاهو٬ نساجى٬ فرش باف و پرريس سنندج ديروز اولين مجمع عمومى خود را برگزار کردند. اين گام اصولى و درستى در جهت ايجاد شوراى کارگران شهر سنندج است. ارگانى که قادر باشد مبارزات کارگرى را دراين شهر متحد کند و اراده جمعى کارگران را بميدان بياورد. همينجا بايد به کارگران سنندج صميمانه تبريک گفت و آرزوى موفقيت برايشان کرد. تلاش براى تحکيم مجمع عمومى بعنوان سلول پايه تشکل کارگران در محل کار و زيست٬ پيوستن نمايندگان مجامع عمومى هر محل و مرکز کارگرى به مجمع نمايندگان کارگران را بايد آگاهانه و مستقل از هر اعتصاب و اعتراض کارگرى بدون وقفه ادامه داد. اين يک نقطه قدرت مهم کارگران است.

اما کارگران دراين مبارزه مشخص جدا از اهرم تعيين کننده اتحاد کارگرى٬ اهرم قوى و کارساز ديگرى دم دست دارند. اين اهرم سمپاتى و حمايت گرم مردم شهر سنندج است. اين اهرم ميتواند معادلات در بالا را بهم بزند و به نفع پيروزى کارگران عمل کند. ترس رژيم از اعتراضات کارگران تنها از آمدن هر روز کارگران در شهر نيست بلکه اينست که اين اجتماعات بعنوان جرقه اى براى شلوغ شدن شهر عمل کند. محدوديت اساسى دولت و ارگانهايش اينجاست و کارگران بايد با هشيارى از آن در خدمت پيروزى خود استفاده کنند.

اعتراضات کارگرى بحدى مشروع است که حکومتيها را هم در موقعيت دفاعى ميگذارد. نميتوانند بگويند پول نميدهيم و کار نداريم و توى سرتان هم ميزنيم. اگر علنا چنين کنند فردا نميتوانند سر کارهايشان برگردند. مردم محروم ميبينند که با نابود شدن صدها خانواده کارگرى مشکلات و بيکارى هر روز گريبان شان را ميگيرد. مردم آزاديخواه شهر با قدرت بيشترى پشت دفاع از کارگر و مقابله با فقر ميروند تا هر موضوع ديگرى. رهبران کارگرى بايد بعنوان کسانى که اين نبرد معين را در لحظات مختلف آن پيش ميبرند٬ همه تصوير را در نظر بگيرند و از همه امکانات و مقدورات که بسيار بيشتر از اهرمهاى اقتصادى و فابريکى هستند براى پيروزى استفاده کنند. پيروزى اين اعتراضات کارگران را در موقعيت مناسب ترى براى طرح خواستهاى برحق شان قرار ميدهد و تا همينجا درسها و دستاودرهاى معينى براى جنبش کارگرى ايران ببار آورده است. *